محمد مانيمحمد ماني، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
ریحانهریحانه، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

محمد مانی شیرین ترین پسر دنیا

مهرگان جونی تولدت مبارک

 ١٤ فروردین اولین سالگرد تولد مهرگان عباسی است. تولد   تولد    تولدت مبارک          بیا شمعها رو فوت کن که صدسال زنده باشی     برات آرزو می کنم که در کنار خانواده ات خوشبخت و سعادتمند باشی گلکم. ...
15 فروردين 1391

7 روز از نوروز

شب عید را شام مهمان مامانی بودیم و به رسم هر ساله سبزی پلو با ماهی داشتیم ولی حال مامان خراب خراب بود و لرز داشتم زیر دو تا پتو خوابیده بودم انقدر حالم خراب بود که شب بالا نیامدم یعنی توان اینکه بیام و خانه خودمان بخوابیم را نداشتم و پایین ماندیم. روز عید ساعت ٦ بیدار شدم ، هنوز سر درد و بدن درد داشتم ولی با این حال یه دوش گرفتم و صبحانه و ٢٠ دقیقه مانده به سال تحویل لباسهای تو را هم عوض کردم و اولین سال تحویل سه نفره را پشت سر گذاشتیم. نیم ساعت بعد یعنی بعد از تماس با مادر بزرگ و پدر بزرگت رفتیم پایین پیش مامانی و بابایی و بعد هم که خاله آمد کارهایمان را کردیم و رفتیم منزل مادر بزرگ من. ناهار مهمان مامانی بزرگه بودیم و مثل هر سال آش و...
14 فروردين 1391

عید دیدنی

روز ٨ فروردین از صبح که پاشدیم آب نداشتیم بخاطر حفاری در میدان امام حسین که باعت ترکیدن لوله آب شده بود آب منزلمان قطع بود ما هم که خسته سفر بودیم نیاز به حمام داشتیم وکلی لباس چرک وسط آشپز خانه در انتظار شستشو بودندوووووو قرار بود مامانی اینها ناهار بیایند که سبا سرما خوده بود و تب داشت نیامدند. خلاصه تا ساعت ٥ آب نبود و بابا و مامانی و بابایی رفتند از تانکری که جلوی بیمارستان مردم گذاشته بودند آب آوردندو یکم به سر و صورتمان رسیدیم و چایی درست کردین . ساعت ٥ آب با فشار خیلی کم آمد ولی آنقدر کم بود که تا طبقه بالا نمی آمد. با این حال و روزمان مهمان هم آمد عمو محمودم و زن عمو منیر و محمد و فاطمه همسرش و حدیثه دخترشان.     ...
14 فروردين 1391

سال نو مبارک

    دلت شاد و لبت خندان بماند برایت عمرجاویدان بماند خدارا میدهم سوگند برعشق هرآن خواهی برایت آن بماند بپایت ثروتی افزون بریزد که چشم دشمنت حیران بماند تنت سالم سرایت سبز باشد برایت زندگی آسان بماند تمام فصل سالت عید باشد چراغ خانه ات تابان بماند                   عزیز دلم سال نو مبارک. برات مثل همیشه بهترینها را آرزو دارم و امیدوارم تو این سال جدید به همه خواسته های معقولمون برسیم. امیدوارم سالم و سر حال باشی و به قول قدیمی ها کیفت کوک باشه و خدا هم یار و یاور همه ما باشه.آمیییییییییی...
8 فروردين 1391

آخرین خرید عید

گل پسری دیروز یه کار جدید یاد گرفتی اونم اینه که دست می زنی. تو آشپزخونه نشسته بودی که یکدفعه دیدم داری دست می زنی،البته قبلش هم سعی می کردی دست بزنی ولی دستت را مشت می کردی ولی حالا با دست باز اینکار را انجام می دهی. این هم عکس دست زدنت که این اتفاق تو آشپزخانه کنار یخچال رخ داد. بلاخره دیروز با بابا رفتم دکتر و دکتر هم بهم قرص و آمپول داد ولی انگار تازه امروز سرما خوردگی شروع شده چون آبریزش هم پیدا کردم . نگران تو هستم که مدام بغل من می خواهی باشی، می ترسم خدایی ناکرده از من بگیری و اذیت بشی سال نوییه. امروز تو را گذاشتم پیش مامانی و رفتم کفش هم خریدم، اونم به سلیقه بابات، اخه منو بابات ا...
28 اسفند 1390